- تاریخ ارسال : چهار شنبه 1 آبان 1392
- بازدید : 1346
درمان اجباری در اعتیاد ؟
استفاده از زور و اجبار در درمان معتادان در بسیاری از موارد شایع است، استفاده از انواع روشهای اجباری برای بردن بیماران به مراکز درمان مخصوصا کمپها رواج یافته است .این شیوه در اکثر کشورهای دنیا دیده می شود ، مثلا آمارهای بدست آماده از کشور کانادا این رقم را بین 14 تا 40% گزارش گردیده است.
در اکثر درمان های اجباری بر خلاف تصور، درمان اجباری نیست و در واقع شکلی از اجبار، یعنی کنترل اجتماعی است و بیمار در صورت امتناع از درمان، آلترناتیوهایی اجباری را دریافت خواهد نمود ، نظیر پذیرش درمان یا تعلیق از شغل، عدم دریافت خدمات، عدم امکان استفاده از مزایا، یا حتی ارسال به زندان می تواند جایگزین انتخاب بیمار شود .
اکثر شواهد و پروتکل ها متکی بر شواهد علمی متقن نبوده و بیشتر بر اساس اجماع هستند.مقالات پژوهشی در این باب کم بوده و اکثرا نقد اخلاقی و قانونی است و در اکثریت مقالات اشاره ای به عوارض مداخلات و همچنین دیدگاه معتادان و درمانگران نمی شود . در بیشتر پژوهش ها تاکید بر رفتار بیرونی بوده و کمتر به محتوای شناختی بیماران اشاره دارند .ارتباط فشار بیرونی و تغییر رفتار با توجه به وقایع اجتماعی و ادراک اجبار صورت می گیرد و در بیماران ادراک اجبار ، مستقل تر و مهمتر از خود اجبار است بنابر دیدگاه خود مختاری یا Self-determination انگیزه ها به سه دسته تقسیم می شوند :
1. انگیزش بیرونی
2. انگیزش درونی شده
3. انگیزش خودی
افرادی که دارای انگیزه بیرونی در درمان اعتیاد هستند دلایل خود را برای درمان به صورت زیر بیان می دارند :
دلیلی که در درمان هستم این است که دیگران مرا وادار کرده اند.
من راضی شدم در برنامه درمانی شرکت کنم چون اگر نمی آمدم با خانواده و دوستان خودم دچار مشکل می شدم.
من وارد درمان شدم چون اگر نمی آمدم اطرافیان مرا تایید نمی کردند.
من در ورود به درمان راه دیگری نداشتم
افرادی که انگیزه خودی دارند و به درمان اعتیادشان اقدام می نمایند دلایل زیر را برای قطع مصرف و درمان شرح می دهند :
به درمان وارد شدم چون واقعا می خواهم در زندگی خود تغییر ایجاد کنم.
قطع مصرف الکل و مواد مخدر انتخابی است که خودم گرفتم.
تصمیم گرفتم وارد درمان شوم چون تنها کسی که می تواند به تغییر زندگیم کمک کند، خودم هستم
دسته سوم که انگیزش درونی شده دارند نیز جملات زیر را برای ورود به درمان ابراز می کنند:
وارد درمان شدم چون اگر نمی شدم از خودم خجالت می کشیدم.
اگر در درمان می مانم به این دلیل است که اگر خارج شوم در خود احساس شکست خواهم کرد.
درمان را ادامه می دهم چون اگر ندهم در خود احساس شرم خواهم کرد.
نتایج نشان می دهند که سهم انگیزش خودی از دو نوع دیگر اثر بخش تر بوده است
اصول مداخله صحیح در درمان اعتیاد:
باید افراد مهم در زندگی بیمار درگیر درمان شوند این افراد موارد نگران کننده از نظر خود را بیان کنند یا بطور کتبی با جزییات دقیق به اطلاه درمانگر برسانند برای مقابله با بیمار محیطی صمیمی، حمایتگر و غیر قضاوتی را انتخاب نمایند . این افراد باید اطلاعات صحیح را قبلا ارزیابی کرده و راه حل های درمانی که از قبل بررسی شده اند را با بیانی صحیح ارائه دهند .بدین شکل بیمار مطلع می شود که اگر نپذیرد، چه عواقبی (واگر نه!What if ) برای وی به اجرا گذاشته خواهد شد . درباره عواقب عدم پذیرش درمان خوب اندیشیده و عواقبی را برگزینند که برای بیمار مهم است و در بیان آنها قاطع بوده و تبصره ای باقی نگذارند .
این فرایند می تواند با اطلاع درمانگر صورت گیرد و درمانگر نیز در این مسیر باید از قبل اعضای خانواده و افراد مهم را در زمینه اعتیاد آموزش دهد و برای مداخله یک رییس جلسه انتخاب کند ، ریس جلسه باید فردی با نفوذ قاطع باشد. افراد مهم باید موارد نگران کننده را با قید جزییات از پیش نوشته و در زمان مداخله قید کنند
بهتر است مداخله اول صبح و قبل از مصرف بیمار صورت گیرد قبلا باید امکانات درمانی شناسایی و حتی رزرو شوند ( مثلا اگر نیاز به بستری و یا اقامت در یک مرکز درمانی وجود دارد ) مداخله بدون حضور بیمار و با حضور فردی بجای بیمار تمرین شود تا بدین صورت مشخص گردد در صورت امتناع بیمار چه پاسخی باید اجرا گردد
افراد مهم و معنی دار برای انجام مداخله باید فردی باشد که اولا از مصرف مطلع هستند و خود شواهدی دارد که بیمار نمی تواند منکر آن شود . نفوذ عاطفی بر بیمار دارد و حاضر به ریسک و به خطر انداختن رابطه خود می باشد ، از نظر روانی و هیجانی با ثبات است و از بیمار و پرخاشگری او نمی هراسد و بیان قاطعی دارد
بهتر است افراد مهم برای مداخله چند نفر باشند و نسبت او با بیمار متفاوت باشد مثلا والدین، همسر، همکاران، فرزندان، دوستان، معتمدین آشنا به بیمار.
نگرش این افراد نسبت به بیماری اعتیاد بسیار مهم است و شاید صحیح تر این باشد که درمانگر قبلا این افراد را تحت آموزش قرار دهد تا :
بدانند که اعتیاد بیماری است
خطاهای عمده برخورد را بشناسند تا از آن دوری کنند
یاد بگیرند که دفاعی نشوند و خود را مقصر ندانند
راه های علمی درمان را یاد بگیرند
بدانند مفهوم رسیدن به ”ته خط“ تنها راه درمان نیست
مداخله از طریق فشار جمعی و شوک سازنده مقابله ای معتادان را به تغییر رویه وادار می کند
قابل ذکر است چنانچه انجام یک بار مداخله موفقیت آمیز نبود ، جلسه مداخله تکرار می شود و هربار ”وگرنه“ ها تشدید می شوند . بیمار از ابتدای امر در جریان فعالیت شبکه افراد مهم و معنی دار قرار می گیرد. در صورت عدم همراهی بیمار، شبکه افراد جلسات خود را در هر حال برگزار می کنند و مداخله تبدیل به فرایندی می شود که یک طیف را در بر می گیرد و فقط مصرف مواد اولویت نیست بلکه سایر مشکلات نیز مد نظر هستند
تاکید می شود که تا حد امکان از حداقل فشار استفاده شود و با روشهای مسالمت آمیز و منطقی تر شروع شود و اگر بیمار از ورود به درمان سر باز زد از روشهای سختگیرانه تر بهره برد . در این میان می توان نقش پررنگ تری به خانواده داد و تاکید بیشتری بر نقاط قوت و انعطاف پذیری خانواده ها در حل مشکلات صرف نظر از ورود بیمار به درمان، کرد. هدف صرفا ورود به درمان نیست بلکه شروع فرایند تغییر و رفتار است که می تواند از خانواده و نزدیکان بیمار شروع شود .
چند نکته در این باب :
اهداف با بیمار مذاکره می شود
مکانیسم های مقابله ای دینامیک است و تغییر می کند
تاکید بیشتر بر درمان سرپایی است
اجباری که توسط بیمار خیلی بیرونی نشود، بسیار سازنده است
داشتن الترناتیوها در دل اجبار به کاهش احساس بیرونی سازی کمک می کند
نگرش دینامیکی به انگیزه موفق تر از نگرش استاتیکی است.
اعمال اجبار برای ورود و ادامه درمان بسیار موفق تر از صرف ورود به درمان است.
تحول انگیزه و اهداف از نشانه های درمان موفق است
رضایت به دستاورد حداقل در ابتدای امر و افزایش تدریجی آن بسیار موفق است
استفاده از فشار غیر رسمی حتی از اجبار قانونی کارسازتر است به شرط آنکه درست اجرا گردند .