- دسته :
مطالب آموزشی,,
- تاریخ ارسال : جمعه 4 بهمن 1392
- بازدید : 1377
آلودگی هوا جان شهروندان را تهدید می کند، ریزگردهای معلق در فضا بسیاری را راهی بیمارستان کرده است، تورم، فقر، بیکاری، طلاق، رکود، خشکسالی، کمبود دارو، تحریم و... گریبانگیر جامعه ایران است اما هیچ یک از این معضلات آنچنان که اعتیاد بنیان جامعه و خانواده ها را تهدید می کنند، مشکلات حاد و فوریتی محسوب نمی شوند.
پرداختن به مسئله اعتیاد، بویژه در قشر جوان، باید اولویت نخست هر مسئولی باشد و اتخاذ چنین رویکردی نیازمند نگاه واقع بینانه و آمار واقعی از بعد، عمق و شدت فاجعه است. همچون یک زلزله ویرانگر، یا سیل یا طوفان تا وقتی مسئولین تعداد تلفات، منازل آسیب دیده و وسعت مناطق بحران زده را ندانند چگونه خواهند توانست به «مدیریت بحران» و امدادرسانی به مصدومان بپردازند؟
آیا مسئولین ما آمار صحیحی از میزان گسترش اعتیاد در جامعه دارند؟ آیا درک درستی از آنچه مردم عادی به صورت روزمره در خیابانها می بینند دارند؟ آیا اخبار حوادث را (مثل چند نمونه بالا) مطالعه می کنند؟ اصلا متولیان امر آیا از آماری که همکاران شان در مورد این معضل داده و می دهند اطلاعی دارند؟
متاسفانه پاسخ بسیاری از سئوالات بالا منفی است. از نوع مواد مخدر مصرفی، راههای ترانزیت، الگوی مصرف، سن اعتیاد، بیماریهای و ناهنجاریهای مرتبط و... که بگذریم حداقل انتظار از مسئولین این است که آمار یکسان و واقعی از تعداد معتادان داشته باشند. اما نیم نگاهی به اخبار رسانه ها خلاف این را ثابت می کند.
وزیر کشور و دبير ستاد مبارزه با مواد مخدر، رحمانی فضلی، اخیراً فرموده اند «حدود یک میلیون و ۳۲۵ هزار معتاد در کشور وجود دارد که اگر آن را در بُعد خانوار ۵ نفره ضرب کنیم، ۶ میلیون نفر از افراد جامعه درگیری مستقیم با اعتیاد دارند» (فارس 24 آذرماه 92)
در آمارهای رسمی، که از سال 1365 به این سو تاکنون تغییری در آن ایجاد نشده است، تعدادکسانی که به «بلیه شوم اعتیاد» گرفتار بوده اند حدود دو میلیون نفر برآورد شده است. (روزنامه اطلاعات در این دوره یک میلیون و دویست تا یک و نیم میلیون نفر را معتاد حرفه ای و مابقی را مصرف کننده تفننی اعلام می کند.)
نکته جالب اینکه آمار فوق تاکنون (یعنی پس از سه دهه) همچنان ثابت باقی مانده است. طبق آمار وب سایت قوانین (معاونت آموزشی دادگستری تهران) در سال 1379 تعداد یک میلیون و دویست هزار معتاد حرفه ای و 800 هزار معتاد تفننی در کشور داشته ایم و 65 درصد زندانیان کشور هم جرایم مواد مخدر داشته اند. (آذرماه 1379).
برمبنای آماری که ستاد مبارزه با مواد مخدر به نقل از وزارت بهداشت در سال 1386 نقل می کند تعداد افراد معتاد در کشور یک میلیون و دویست هزار نفر بوده است(سند جامع پیشگیری اولیه از اعتیاد. ستاد مبارزه با مواد مخدر).در گزارش دیگری از این ستاد در سال 1388 آمار افراد معتاد کشور یک میلیون و 200 هزار نفر و شمار معتادان تفننی حدود 800 هزار نفر اعلام شده است (آفتاب نیوز 26 مرداد 1388). سه سال بعد یعنی در سال 1391 نیز همین آمار عیناً تکرار شد (جام جم آنلاین، به نقل از ستاد مبارزه با مواد مخدر 8 دی ماه 1391).
حال آنکه وزارت بهداشت در همین سال اعلام کرد که بیش از دو میلیون معتاد دائمی داریم (فارس. گفتگوی غلامعباس ناصحی، مدیر کل سلامت روان وزارت بهداشت، 3 مهر 1391).
البته آمار متفاوتی در ابتدای دهه 80 منتشر شد. طبق اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1380 حدود 3.761.000 (سه میلیون و هفتصد و شصت و یک هزار) نفر مصرف کننده تریاک، شیره، هروئین و پوبرنورفین بوده اند، که این آمار شامل مصرف کنندگان سایر مواد مخدر نمی باشد. بنا به برآوردی که دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام داده سالانه 2 درصد به شمار مصرف کنندگان مواد مخدر در ایران افزوده می شود. که با این تخمین در سال 1385 حدود 4 میلیون معتاد(«آسیبهای ناشی از مواد مخدر و راهبردهای کاهش آسیب» www.aftab.ir 2 اردیبهشت 1388)و در سال 1392 باید حدود 5 میلیون معتاد در ایران وجود داشته باشد.
البته نگارنده در طی جستجوهای خود به شواهدی درباره میزان اعتیاد در دوران قبل از انقلاب برخورده است که، در صورت صحت، می تواند حتی بدبینانه ترین برآوردها را نیز در سال 1392 دستخوش تغییر کند. بنا به استناد مقالات یک کنگره بین المللی پزشکی که در سال 1355 در رامسر برگزار شد، تنها در دهه 1330 شمار معتادان در ایران حدود یک و نیم میلیون نفر برآورد شده است و این یعنی 7 درصد از جمعیت 17 میلیونی ایران در آن زمان! (منبع: «اعتیاد؛ مجموعه مقالات بیست و پنجمین کنگره پزشکی ایران» به کوشش منوچهر صبا، انتشارات بنیاد پهلوی سابق، تهران 1355، مقاله دکتر جواد رازانی).
آیتالله امینی، امام جمعه موقت قم، در سخنانی که سال گذشته ایراد کردند نیز صراحتاً صحت آمار رسمی اعتیاد را زیر سؤال بردند: «انتظار میرفت بعد از انقلاب اسلامی ایران، معضل اعتیاد حل شده و معتاد نداشته باشیم اما متأسفانه این مشکل حل نشد... مسئولین در زمینه تعداد معتادان کشور آمار درستی نمیدهند و میگویند دادن آمار به صلاح نیست اما من آماری دارم که تکان دهنده و وحشتناک بوده و زیبنده نظام نیست.» همچنین ایشان افزودند که «منشأ 65درصد جرایم کشور، مواد مخدر است» (انتخاب 2 تیر 1391).
واقعی سازی آمار اعتیاد ضروری است و مسئولین دولت جدید نباید از بیان آن ابایی داشته باشند. اعلام آمار واقعی اعتیاد می تواند تلنگری لازم برای دستگاههای انتظامی و قضایی باشد تا اولویت های خود را بر مبنای تهدیدهای امنیتی عینی تغییر دهند. همچنین تمام نهادها و مسئولین باید به میزان و مدت مسئولیتشان در این زمینه پاسخ گو باشند.
سردار اسماعیل احمدی مقدم رئیس پلیس کشور در تابستان 1390 وعده دادند نیروی انتظامی «تا زمستان امسال (1390)، قاچاق زمینی مواد مخدر از شرق ایران را به صورت کامل، کنترل و غیر ممکن» می کند. ایشان افزودند: «تا پایان سال 2011 ورود زمینی موادمخدر به کشور غیرممکن میشود. زیرا ایران مرزهای افغانستان را کاملا بسته و در تلاش است تا مرزهای پاکستان با ایران کاملا مسدود شود... مرزهای ما با افغانستان کاملا مسدود و امکان تردد کاروانهای قاچاق غیر ممکن بوده است و تنها از طریق مسافران مقادیری حشیش وارد کشور میشود.» (خبرآنلاین 27 خرداد 90)
چنانچه هر معتاد در طی روز فقط 3 گرم مواد مخدر مصرف کند روزانه 15 تن مواد مخدر در کشور مصرف می شود، اگر مرزهای افغانستان و پاکستان بسته است این حجم انبوه (تقریباً 90 درصد کل تولید موادمخدر افغانستان در سال) از کجا وارد کشور می شود؟
بابک دین پرست، معاون کاهش تقاضا و مشارکتهای مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر، ماه گذشته در صدا و سیما اعلام کرد: «ما نمیتوانیم جلوی توزیع مواد مخدر را در زندانها از جمله زندان اوین بگیریم.» (فارس 18 آبان 92)
حال باید از مسئولین پرسید وقتی دستگاه تحت امر شما حتی قادر نیست مانع ورود مواد مخدر به زندانهای داخل کشور شود چگونه توانسته اید از ورود مواد به داخل کشور جلوگیری کنید؟ چرا علیرغم شهادت 4000 پرسنل نیروی انتظامی، هزاران جانباز و صرف میلیاردها دلار پول طی سه دهه گذشته باز هم سایه شوم اعتیاد همچنان بر سر خانواده های ایرانی است؟
پرسشهایی از این دست را باید از متولیان دستگاه سیاست خارجی کشور نیز پرسید. تمرکز دولت طی سه ماه اخیر در عرصه سیاست خارجی متوجه حل و فصل پرونده هسته ای و کاهش تحریم ها بوده است، آیا معضل اعتیاد به اندازه تحریم دارو و تحریم سیستم بانکی جامعه ایران را تهدید نکرده است؟ برای حل و فصل این معضل دستگاه سیاست خارجی چه تدبیری اندیشیده است؟ امنیت ملی، امنیت اجتماعی، امنیت روانی و تمامیت جامعه ایران از سوی بزرگترین تولید کنندگان مواد مخدر (افغانستان و پاکستان) تهدید می شود، دولت تدبیر و امید چه برنامه ای برای این بحران جدی دارد؟
انکار یا تقلیل واقعیت اعتیاد در ایران اگر کمکی به حل این معضل می کرد باید تاکنون نتیجه آن را می دیدیم. از چشم پوشی بر واقعیت اعتیاد در جامعه جز رفع مسئولیت از مسئولین چیز دیگری نصیب کشور نمی شود.